استاد-یغما گلرویی
پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۲، ۰۵:۱۷ ق.ظ
پرواز کلاغ با نیرو محرکه سس خرمگس - استاد-یغما گلرویی
,
«اسـتاد»
کافهی روشنفکری، تصویری از «هدایت»،
بوی غلیظِ قهوه، صدای نبض ساعت،
فنجونای وارونه، آوازِ دورِ «فرهاد»...
«- گارسون! جنابِ استاد یه کیکِ دیگه میخواد!»
سبیلِ زردِ استاد از ازدیادِ سیگار
رنگِ حنا گرفته، رنگی شبیهِ ادرار!
«- استاد! یه چیزی بگین! ما رو به خود بیارین!
استاد... حواستون نیست؟ شاید بازم خمارین؟!»
«- بگین تعهد واسه ِ یه نویسنده چیه؟
هنر برای هنر جمله ی چرتِ کیه؟»
«- استاد! بگین کدوم سمت میرسه به آزادی؟»
(استاد آروغ میزنن از خوردنِ زیادی!)
«- راهو به ما با انگشت نشون بدین که دیره!»
(انگشتِ استاد توی دماغشون اسیره!)
کافهی روشنفکری، ویرونیِ یه رؤیا،
یه مردِ کاغذی بود بُتِ قدیمیِ ما...
تصویری از «هدایت»، یک لبخندِ با معنا:
با تعقیبِ شبپره نمیرسیم به فردا...
تندیسِ شورش و شور یه مُردهی بیصداس...
حالم به هم میخوره! «- گارسون! دستشویی کُجاس؟» //
*از مجموعه ترانه «تصور کن» / نگاه 1386
کافهی روشنفکری، تصویری از «هدایت»،
بوی غلیظِ قهوه، صدای نبض ساعت،
فنجونای وارونه، آوازِ دورِ «فرهاد»...
«- گارسون! جنابِ استاد یه کیکِ دیگه میخواد!»
سبیلِ زردِ استاد از ازدیادِ سیگار
رنگِ حنا گرفته، رنگی شبیهِ ادرار!
«- استاد! یه چیزی بگین! ما رو به خود بیارین!
استاد... حواستون نیست؟ شاید بازم خمارین؟!»
«- بگین تعهد واسه ِ یه نویسنده چیه؟
هنر برای هنر جمله ی چرتِ کیه؟»
«- استاد! بگین کدوم سمت میرسه به آزادی؟»
(استاد آروغ میزنن از خوردنِ زیادی!)
«- راهو به ما با انگشت نشون بدین که دیره!»
(انگشتِ استاد توی دماغشون اسیره!)
کافهی روشنفکری، ویرونیِ یه رؤیا،
یه مردِ کاغذی بود بُتِ قدیمیِ ما...
تصویری از «هدایت»، یک لبخندِ با معنا:
با تعقیبِ شبپره نمیرسیم به فردا...
تندیسِ شورش و شور یه مُردهی بیصداس...
حالم به هم میخوره! «- گارسون! دستشویی کُجاس؟» //
*از مجموعه ترانه «تصور کن» / نگاه 1386
,
۹۲/۱۰/۲۶